شسیشسسالگی از کمبریج دعوتنامه داشت. اما نه خودش طاقت دوری از خانواده را داشت و نه آنها طاقت دوری از دخترشان را. ۴ سال گذشت. کارشناسی را گرفت و حالا از طرف هیئت علمی برای حقوق انفورماتیک بورسیه شده بود تا به کانادا برود و ۴ سال بعد برگردد. هیچکس فکر نمیکرد این موقعیت را نپذیرد. اما زندگی با داشتن حجاب برای مریم در آن اقلیت سخت بود. بهخصوص اینکه در آزمون مشاور حقوقی سازمان ثبت و کانون وکلا هم قبول شده بود و میتوانست در اینجا موقعیت خوبی داشته باشد. ۱۰ سال سابقه وکالت و کلی فرازونشیب را پشت سر گذاشت و اینبار بورسیه آلمان شد. با استعدادی که استادش در او سراغ داشت، ایمان داشت که او میتواند ۲ دوره را در کوتاهترین زمان ممکن بگذراند. بهعلاوه آنجا به تخصصش هم نیاز داشتند. اینبار قبول کرد. دیگر خودش را آنقدر محکم میدید که میتوانست حتی سفیر تشیع در آن طرف مرزها باشد! بهمحض اینکه پایش به آلمان رسید در مسجد امام علی(ع) مرکز اسلامی هامبورگ نماز خواند. همان مسجدی که تصویر شهید بهشتی را هرگز از یاد نخواهد برد.
by
مدیر سیستم